loading...
ضد دختر | anti girls
قوانین سایت

www.zede2khtar.rozblog.com

تمامی مطالب این سایت جنبه طنز دارند


و برای سرگرمی هموطنان گرامی


گذاشته شده اند


هرگونه بحث سیاسی و توهین به دیگران


در این سایت ممنوع میباشد

www.zede2khtar.rozblog.com

ضد دختر بازدید : 482 یکشنبه 1391/05/22 نظرات (0)

 نامه مادر غضنفر:

غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.
وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کرديم. پدرت توی صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توی 30 کيلومتری خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشی کرديم. اينجوری ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان.
آب و هواي اينجا خيلی خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،‌دوميش 3 روز . ولی اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد.
غضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوايی برايت فرستادم.
پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 700،‌ 800 نفر آدم زير دستش هستن. از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه.
ببخشيد معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشويی حالا برگشت.
ديروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،‌اون هم دوتيکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشی.
اون يکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدي يا دايی.
راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده.
همين ديگه ... خبر جديدي نيست.
قربانت ... مادرت.
راستی:‌غضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی يادم افتاد که ديگه خيلی دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم

نظر یادتون نره

ضد دختر بازدید : 489 یکشنبه 1391/05/22 نظرات (0)

 داستان سیندرلا به زبان طنز:

يکی بود ، دو تا نبود ، زير گنبد کبود که شايدم کبود نبود و آبی بود ، يه دختر خوشگل ,بدون پدر مادر زندگي مي کرد. اسم اين دختر خوشگله سيندرلا بود که بلا نسبت دختراي امروزی، روم به ديوار روم به ديوار ، گلاب به روتون خيلی خوشگل بود .
سيندرلا با نامادريش که اسمش صغری خانم بود و 2 تا خواهر ناتنياش که اسمشون زری و پری بود زندگي می کرد . بيچاره سيندرلا از صبح که از خواب پا مي شد بايد کار مي کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خيلي ظالم بود . همش میگفت سيندرلا پارکت ها رو طی کشيدی؟

 

سيندرلا لوور دراپه ها رو گرد گيری کردی؟ سيندرلا ميلک شيک توت فرنگيه منو آماده کردي؟ سيندرلا هم تو دلش میگفت : ای بترکی،گامبو ، کارد بخوره شکمت که 2 متر تو آفسايده ، و بلند مي گفت: بعله مامی صغی (همون صغرا خانم خودمون).خلاصه الهی بميرم برای اين دختر خوشگله که بدبختيهاش يکي دو تا نبود . ...القصه،يه روز پسر پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زير دلش زده بود تصميم گرفت که ازدواج کنه .

                                                                 
رفت پيش مامانش و گفت مامان جونمی...

مامانش:بعله پسر دلبندم...

شاهزاده:من زن می خوام...

مامانش:تو غلط مي کنی پسره ی گوش دراز،نونت کمه،آبت کمه؟ديگه زن گرفتنت چيه؟

شاهزاده : مامان تو رو خدا،دارم پير پسر مي شم،دارم مثل غنچه ی گل پرپر میشم.

مامانش در حالی که اشکش سرازير شده بود گفت:باشه قند عسلم،شير و شکرم،پسر گلم،میخوای با کی مزدوج شی؟

شاهزاده:هنوز نمیدونم ولی می دونم که از بی زنی دارم میميرم... مامانش: من از فردا سراغ مي گيرم تا يه دختر نجيب و آفتاب مهتاب نديده و خوشگل مثل خودم برات پيدا کنم.خلاصه شاهزاده ديگه خواب و خوراک نداشت.همش منتظر بود تا مامانش يه دختر با کمالات و تحصيل کرده و امروزی براش گير بياره.يه روز مامانش گفت:کوچولوي عزيز مامان من تمام دختراي شهر رو دعوت کردم خونمون،از هر کدوم که خوشت اومد بگو تا با پس گردنی برات بگيرمش،شاهزاده گفت:چرا با پس گردنی؟ مامانش گفت:الاغ،چرا نمي فهمی،براي اينکه مهريه بهش ندی،پس آخه تو کی مي خوای آدم بشي؟ روز مهمونی فرا رسيد،سيندرلا و زری و پری هم دعوت شده بودند. زري و پری هزار ماشاالله،هزار الله اکبر،بزنم به تخته،شده بودند مثل 2 تا بچه انتر،اما سيندرلا،وای چی بگم براتون شده بود يه تيکه ماه،اصلا" ماه کيلويی چنده،شده بود ونوس شايدم...( مگه من فضولم،اصلا" به ما چه شبيه چي شده بود )

 صغرا خانم حسود چشم در اومده سيندرلا رو با خودش نبرد،سيندرلا کنار شومينه نشست و قهوه ی تلخ نوشيد و آه کشيد و اشک ريخت.يهو ديد يه فرشته ی تپل مپل با 2 تا بال لنگه به لنگه،با يه دماغ سلطنتی و چشمای لوچ جلوی روش ظاهر شد...سيندرلا گفت:سلام... فرشته:گيريم عليک.حالا آبغوره مي گيری واسه من؟ ...سيندرلا:نه واسه خودم مي گيرم /فرشته:پاشو ببينم، من اومدم که آرزوهات رو بر آورده کنم،زود باش آرزو کن

سيندرلا:آرزو مي کنم که به مهمونيه شاهزاده برم... فرشته:خوب برو، ، کی جلوی راهتو گرفته دختره ی پررو؟ راه بازه جاده درازه........ سيندرلا:چشم ميرم،خداحافظ ...... فرشته:خداحافظ...

 سيندرلا پا شد،می خواست راه بيفته.زنگ زد به آژانس،ولی آژانس ماشين نداشت.زنگ زد به تاکسی تلفنی ولی اونجا هم ماشين نبود.زنگ زد پيک موتوری گفت:آقا موتور داريد؟يارو گفت:نه نداريم. سيندرلا نا اميد گوشی رو گذاشت و به فرشته گفت؟ هي ميگی برو برو،آخه من چه جوری برم؟ فرشته گفت:ای به خشکی شانس،يه امشب می خواستم استراحت کنم که نشد،پاشوبيا ببينم چه مرگته!!!! بلاخره يه خاکی تو سرمون مي ريزيم.با هم رفتند تو انباری،اونجا يدونه کدو حلوايی بود،فرشته گفت: بيا سوار اين شو برو،سيندرلا گفت: اين بي کلاسه، من آبروم میره اگه سوار اين بشم. فرشته گفت:خوب پس چیکار کنم؟!!! سيندرلا گفت:يه آناناس اونجاست فرشته جون، به دردت می خوره؟ ...فرشته:بعله مي خوره...

سيندرلا:پس مبارکه انشاالا.خلاصه فرشته چوب جادوگريش و رو هوا چرخوند و کوبيد فرق سر آناناس و گفت:يالا يالا تبديل شو به پرشيا.بيچاره آناناس که ضربه مغزی شده بود از ترسش تبديل شد به يه پرشيای نقره ای.فرشته به سيندرلا گفت:رانندگی بلدي؟گواهينامه داری؟ ...سيندرلا:نه ندارم ........ فرشته:بميری تو،چرا نداری؟..... سيندرلا: شهرک آزمايش شلوغ بود نرفتم امتحان بدم...... فرشته:ای خاک بر اون سرت،حالا مجبورم برات راننده استخدام کنم. فرشته با عصاش زد تو کله ی يه سوسک بدبخت که رو ديوار نشسته بودو داشت با افسوس به پرشيا نگاه میکرد . سوسکه تبديل شد به يه پسر بدقيافه،مثل پسرای امروزی.سيندرلا گفت:من با اين ته ديگ سوخته جايی نميرم.....فرشته : چرا نميری؟........ سيندرلا : آبروم مي ره....... فرشته : همينه که هست،نمیتونم که رت باتلر رو برات بيارم ....... سيندرلا: پس حداقل به اين گاگول بگو يه ژل به موهاش بزنه. خلاصه گاگول ژل زد به موهاش و با هر بدبختی بود حرکت کردند سمت خونه ی پادشاه. وقتی رسيدند اونجا ديديند وای چه خبره!!!!! شکيرا اومده بود اونجا داشت آواز مي خوند، جنيفر لوپز داشت مخ پدر پادشاه رو تيليت مي کرد. زري و پری هم جوگير شده بودند و داشتند تکنو مي زدند. صغرا خانم هم داشت رو مخ اصغر آقا بقال راه مي رفت (آخه بیچاره صغرا خانم از بی شوهری کپک زده بود) خلاصه تو اين هاگير واگير شاهزاده چشمش به سيندرلا افتاد و يه دل نه صد دل عاشقش شد.سيندرلا هم که ديد تنور داغه چسبوند و با عشوه به شاهزاده نگاه کرد و با ناز و ادا اطوار گفت : شاهزاده ی ملوسم منو مي گيری؟....... شاهزاده: اول بگو شماره پات چنده ؟ سيندرلا : 37 شاهزاده در حالی که چشماش از خوشحالی برق می زد گفت: آره می گيرمت، من هميشه آرزو داشتم شماره ي پاي زنم 37 باشه. خلاصه عزيزان من شاهزاده سيندرلا رو در آغوش کشيد و به مهمونا گفت: ای ملت هميشه آنلاين،من و سيندرلا می خواهيم با هم ازدواج کنيم،به هيچ ... هم ربط نداره .

همه گفتند مبارکه و بعد هم يک صدا خوندند:گل به سر عروس يالا ... داماد و ببوس يالا ... سيندرلا هم در کمال وقاحت شاهزاده رو بوسيد و قند تو دلش آب شد (بعد هم مرض قند گرفت و سالها بعد سکته کرد و مرد) سپس با هم ازدواج کردند و سالهای سال به کوريه چشم زری و پری و صغرا خانم،به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند و شونصد تا بچه به دنيا آوردندخنده


ضد دختر بازدید : 531 یکشنبه 1391/05/22 نظرات (0)

شعر طنز(من گرفتم تو نگیر)


زن گرفتم شدم اي دوست به دام زن اسير     من گرفتم تو نگير

چه اسيري كه ز دنيا شده ام يكسره سير     من گرفتم تو نگير

بود يك وقت مرا با رفقا گردش و سير
ياد آن روز بخير

زن مرا كرده ميان قفس خانه اسير     من گرفتم تو نگير

ياد آن روز كه آزاد ز غمها بودم
تك و تنها بودم

زن و فرزند ببستند مرا با زنجير     من گرفتم تو نگير

بودم آن روز من از طايفه دّرد كشان
بودم از جمع خوشان

خوشي از دست برون رفت و شدم لات و فقير     من گرفتم تو نگير

اي مجرد كه بود خوابگهت بستر گرم    
بستر راحت و نرم

زن مگير ؛ ار نه شود خوابگهت لاي حصير     من گرفتم تو نگير

بنده زن دارم و محكوم به حبس ابدم
مستحق لگدم

چون در اين مسئله بود از خود مخلص تقصير     من گرفتم تو نگير

من از آن روز كه شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام

مي دهد يونجه به من جاي پنير     من گرفتم تو نگير

 

ضد دختر بازدید : 904 یکشنبه 1391/05/22 نظرات (0)

جوک مادر و پسر...حتما بخونید...!

بووووووووق

- مستقیم ؟

- کجا حاج خانوم ؟

- مستقیم میدون ولیعصر...

- بیا بالا

- یه خانوم چادری با پسرش سوار میشن...

- میشینن عقب... یه خانوم دیگه هم میشینه پهلوشون ... دوتا آقا هم روصندلی جلو....

- مامان من بستنی می خوام

- پسرم من یک ساعت پیش برات بستنی خریدم !!

- نه خیرم من بستنی می خوام

- عزیزم بهونه نگیر الان میریم خونه

 - مامان اگه برام بستنی نخری رفتیم خونه به بابا میگم دیشب چی کار کردی ...!!!

- پسرم بذار پیاده شیم واست بستنی می خرم ...!

- نه من الان بستنی می خوام ...

- آخه الان که نمی شه یه کم صبر کن...مشغول تلفن

- من الان الان الان می خوام بدو...

- حالا که اینجوری شد اصلا نمیخرم

- باشه منم به بابا میگم دیشب جلوی مهمونا گوزیدی ..!! سبزخنده

...........

...........

- یکدفه همه رو به زنه میکنن میزنن زیر خنده

- زن بدبختم از شدت خجالت شیش تا رنگ عوض میکنه به راننده میگه نگه دارین و کرایشو میده

- ماشین هنوز واینستاده بود که خانوم دست بچشو می گیره و میخواد از ماشین پیاده شه در باز میکنه که یه موتوری میاد میزنه در عقب ماشینو میکنه

- راننده هم شاکی پیاده میشه و وسط خیابون داد میزنه :

- آخه خواهرم منم میگوزم . شما هم میگوزید . همه میگوزن !! این دلیل نمیشه که برینی به ماشینه من !!!!!!!!!!خندهخندهخنده

 

ضد دختر بازدید : 502 یکشنبه 1391/05/22 نظرات (0)

مامان خسته از سر كار مياد خونه و علی كوچولو ميپره جلو ميگه:
سلام مامان
مامان-سلام پسرم!
علی كوچولو-مامان امروز بابا با خاله سهيلا اومدن خونه و رفتن تو اتاق خواب و در و از روی خودشون قفل كردن و...
مامان: خيلي خوب عزيزم هيچی ديگه نميخواد بگی، امشب سر ميز شام وقتی ازت پرسيدم علی جان چه خبر بقيه اش روجلوی بابا تعريف كن

سر ميز شام پدر با اعتماد به نفس در كانون گرم خانواده مشغول شام خوردنه كه مامان ميگه: خوب علی جون بگو بيبنم امروز چه خبر بود
علی كوچولو: هيچي من تو خونه بودم كه بابا با خاله...
بابا: بچه اينقدر حرف نزن شامتو بخور
مامان: چرا ميزنی تو پر بچه بذار حرف بزنه... بگو پسرم
علی كوچولو: هيچی من تو خونه بودم كه بابا با خاله سهيلا اومدن و رفتن تو اتاق خواب و...
بابا: خفه شو ديگه بچه سرمونو بردی شامتو بخور!
مامان: به بچه چی كار داری چرا ميترسی حرفشو بزنه... بگو علی جان
علی كوچولو: هيچی من تو خونه بودم كه بابا با خاله سهيلا اومدن و رفتن تو اتاق خواب و در رو از رو خودشون بستن. منم رفتم از سوراخ در نيگا كردم ديدم كه...
بابا: تو انگار امشب تنت ميخاره! برو گمشو بگير بخواب دير وقته.
مامان: چيه چرا ترسيدی نميذاری بچه حرفشو بزنه؟ نترس پسرم،بگو
علی كوچولو: هيچي من تو خونه بودم كه بابا با خاله سهيلا اومدن و رفتن تو اتاق خواب و در رو از رو خودشون بستن.منم رفتم از سوراخ در نيگا كردم ديدم بابا داره با خاله سهيلا از اون كارايی ميكنه كه تو هميشه با عمو محمود ميكنی!قهقهه


تعداد صفحات : 97

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • مرجان جادو
  • بک لینک
  • استخاره با قرآن
  • البرز اسپرت نیوز
  • مشاوران حامی
  • سافت پویا
  • شاپ آنلاین
  • نرگس نیوز
  • کنت موزیک
  • هواشناسی گیلان
  • بهمن اسپرت
  • اد پاپ آپ
  • آژانس معاملاتی خودرو
  • آژانس معاملاتی املاک
  • نقشه کازرون
  • کازرون
  • لینک جو
  • دانلود آهنگ جدید
  • فروشگاه هاردی | خرید اینترنتی
  • دزآب آتش دانلود
  • بهترین دانلود ها
  • بلیان | balyan
  • ضد دختر
  • هزاران تصاویر خنده دار و جالب
  • همه چیز , عکس , اس ام اس , فیلم , موسیقی , دانلود , آنلاین
  • تصاویر جدا کننده متن | زیبا ساز وب
  • ☆..*.. ضـــد دخــــتر ..*.. ☆
  • پروژه آماده افتر افکت
  • کف تراش
  • ::بالبخند وارد شوید::
  • bing
  • wikipedia
  • baidu
  • Yahoo
  • Google
  • ÃŇŤÎ ĜÎŔĹ vs ДŊŦÏ βθψ
  • بیا تو تنهایی
  • وبسایت رسمی گروه چیز بکس - CHEEZBAX
  • **درخشان...مرجع مطالب روز**
  • مشاوره فروش
  • پرشین فان
  • جک و لطیفه و اس ام اس
  • ((دل نوشته))
  • اس اس استقلال
  • ••●آندرويدون ●••
  • moozik
  • خانه مجازی ایرانیان
  • مرجع تخصصی بروزترین عکس های نت
  • سوپرضد2خر
  • پاتوق کهکشانی ها
  • Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥♥✿*ضـــد دخـــتـــر*✿♥♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
  • S.R.B
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    خانم های راننده به کدام قسمت خودرو بیش از بقیه علاقه مند می باشند؟!
    هنگامی که یک خانم راننده از داخل آینه مشاهده کند که یک آمبولانس در پشت سرش در حرکت است چکار می کند؟!
    یک خانم راننده برای پارک دوبله چکار می کند؟!
    اولین اقدامی که یک خانم راننده بعد از تصادف انجام می دهد چیست؟!
    شما به عنوان یک مرد اگر خانم تان گواهینامه رانندگی اش را بگیرد و بخواهد که با خودروی شما رانندگی کند چه کار می کنید؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 481
  • کل نظرات : 252
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 550
  • آی پی امروز : 118
  • آی پی دیروز : 60
  • بازدید امروز : 182
  • باردید دیروز : 95
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 277
  • بازدید ماه : 691
  • بازدید سال : 22,538
  • بازدید کلی : 2,048,725
  • کدهای اختصاصی

    ,ضددختر,ضد دختر